همیشه مي ترسیدم
از اینکه چشم باز کنم و "تو" نباشی
در افکارم هم مخفیات میکردم
اسمت را هیچ کجا بر زبان نمیآوردم،
تا کسی به دوست داشتنت حسادت نکند
و "تو" هم به من می خندیدی
به سادگیِ نگرانی هایِ نگاهم
ديدي؟
نه ترسهایم کودکانه بود
نه نگراني هايم بچه گانه
و نه هراس از دست دادنت، اشتباه
هميشه، هرزگي تنها دليل رفتن نيست
گاهي فقط كافي است به قدر چشم بر هم زدني، از داشته هايت فاغل شوي
دوست داشتن
دل بزرگی میخواهد
و نگه داشتن
دلي بزرگتر
راستي قبول دارم
من باختم
باختمت
به يك دوست
يك آشنا
يك هم كلاسي
يك هم گروهي
يك هيچ كس
يك استاد
يك…
نه نه نه
اشتباه ميكنم
من "تو" را به "تو" باختم
"تو"
و این کودکانهترین اعتراف دنیاست
حالا هی بنشین و فحش بده
هی بنشین و همه تقصیر های دنیا را گردن من بینداز
هی بنشین و فلسفه بباف و ته همه بافتنی هایت، سربلند و پیروز و بی گناه بیرون بیا
به سخره بگیر تمام زمین را، زمان را
دیگر نه "تو" برایم مهمی نه خاطراتت
41 را که سرازیر می شوم، سرعت به انتها رسیدنم آنقدر زیاد هست که سعی کنم به چیزهای مهمتری بیندیشم
چیزهایی بسیار مهمتر از تو و دروغ ها و توجیه های ابلهانه "تو"
راستی
باور کن که تو دیگر "تو" نیستی
این هم کودکانهترین اعتراف دنیاست
.
.
مراقب داشته هامون باشیم
+
نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۶ساعت 18:38 توسط یه مرد
| دغدغه های یه مرد ...
ما را در سایت دغدغه های یه مرد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mardboodana بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 8 بهمن 1396 ساعت: 3:06